۳-۲ عدم پاسخ به سوالات درونی مان
تازه متوجه شده ام که هنوز نتوانستم به سوالات درونی ام پاسخ بدهم .
شاید بتوانم خودم را کمک کنم .
به نظرم تا حدی توانسته ام به این موضوع برسم که مشکلاتم کم شود و آتش درونی ام را در مسیری که باید قرار بگیرد ، قرارش دهم .
قرار دل بی قراران ، شاید همین آتش درونی وجودی ام هست ..
به قرارها نباید ، اِهمال می ورزیدم ..
یعنی نباید قرار های ، بی قراری ام را بدون پاسخ می گذاشتم .
واین قرار ها را به مقصد می رساندم .
و خواسته های درونی ام را بدون رسیدن به مقصود رها نمی کردم .
و دغدغه هایم را به حال خودشان وا نمی گذاشتم ، و پاسخی روشن و مشخص بهشان می دادم .
و شاید علت عدم پاسخ به آرزو ها و قرار های ، بی قراری ام ، دلیل این آشفتگی ام باشد .
نظر شما چیست ؟
من که فکر میکنم چون خیلی از اوقات به حرفهای درونم و وجودم بی تفاوت بودم .
مثلا : به کمبود ها و شاید عشق و آهنگ قرار ها ، بی تفاوت
بودم و همین ها کنار هم جمع شدند و باهم یک کوهی از مشکلات را در اعماق وجودم ساخته اند .
چکار باید می کردم که نکردم ؟
به نظرم می بایست از ابتدا کمی به این موضوع اندیشه می کردم .
من همیشه بی خیال بودم