۵-۳ عبور از مشکلات
برای اینکه ما بتوانیم از مشکلات عبور کنیم ، می بایست کمی مطالبی که از ابتدا گفتیم را مرور کنیم .
ما پیش از گفتیم که مشکلات و ناراحتی هایی می خواهند ، درون ما را نا آرام کنند و ما را از مسیر منحرف یا اینکه متوقف کنند .
این توقف می تواند موجب افسردگی ، پریشانی و اضطراب و استرس و ناراحتی های را برای ما به وجود بیاورد و ما را از درون درگیر کند .
و این درگیری های ذهنی می تواند دچار خستگی و بی حوصله گی و بعضی از اوقات هم پرخاشگری را برای ما به دنبال داشته باشد .
و اوقاتی هم می تواند منجر به نا امید شدن و یا رسیدن
به احساس ضعف درونی ما بشود .
و اینکه می تواند آینده ما را تباه کند ، و سالهایی از عمر و زندگی ما را که می توانستیم در خوشی و خوشحالی باشیم را از ما بگیرد و بعد ها هم حسرت همین سالهای از دست رفته را بخوریم .
پس نبایستی به این موارد بی تفاوت باشیم و این نیاز ها یا سوالات درونی مان را بایستی بدون پاسخ نگذاریم .
و بعد در ادامه گفتیم که باید نگاهمان منطقی باشد که بتوانیم راه حلی مناسب برای حل مشکلات بیاوریم .
و به این نکته رسیدیم که مشکلات را کوچک و ناچیز بشماریم ، و برای آن نیز در ادامه راهکارهایی را ذکر کردیم .
اما در این بخش از فصل سوم می خواهیم به بحث عبور از مشکلات بپردازیم .
ما باید نگاهمان به مشکلات نگاهی حرکتی باشد ، متوقف نباشد .
یعنی اگر در مشکلات متوقف شویم ، مشکلات ما را در خودش غرق می کند ، چون همیشه به اندازه خودمان برایمان مشکل وجود دارد ، اما توقف در مشکلات راه حلی مناسبی نیست .
مثلا شما فرض کنید در یک کانال آب هستید ، اگر قرار باشید از طرفی آب وارد کانال شود و از طرف دیگرخارج نشود ، آب در آن محل جمع شده و همینطور بالا می آید و منجر به خفگی یا غرق شدن ما می شود .
یعنی بایستی ما مشکلات را در یک جا جمع نکنیم ، آنها را از خود عبور دهیم .
و یا اینکه بگذاریم بیایند و از ما عبور کنند .
شاید لحظه ای درگیر شویم ولی ما را مکرّر درگیر نمی کند و سرانجام مشکلات بر روی ما اثری منفی نخواهد گذاشت .
پس یکی از راه حل ها مسئله عبور است .
یعنی از مشکلات عبور کنیم یا اینکه بگذاریم مشکلات از ما عبور کند و درون ما جمع نشود .
که هر چقدر مشکلات بیشتر شود منجر به پایانی تلخ برای ما خواهد شد .
مثالی دیگر ، فرض کنید که شما در دستانتان چند عدد وسیله را می توانید بگیرید ؟
اول اینکه می گوییم که دست ما ، یک یا دو جسم را بیشتر نمی تواند بگیرید .
و سوال دوم اینکه چند دقیقه یا چند ساعت می توانید ، این وسایل را در دستانتان قرار دهید و نگه دارید ؟ بدون آنکه بنشینید یا اینکه آن وسایل را زمین بگذارید و بدون اینکه از کسی کمک بگیرید .
ممکن است هر کسی به اندازه توان خودش پاسخ دهد : یک ساعت ، دو ، سه ، چهار و..
اما کسی نمی تواند این را بگوید یا کمتر کسی هست که بگوید ، یک روز ، دو روز و..
بلاخره انسان یک تحمل و توانی دارد و خستگی در وجود ما می آید .
و اما مسئله این است که این وسایل می تواند مشکلات درونی ذهن ما باشد ، که اگر هر چه بیشتر بماند ، بیشتر باعث خستگی و اذیت ما می شود .
و دقیقا مثال بالا با این موضوع تطبیق دارد ، ذهن توان نگه داشتن طولانی مدت مشکلات را ندارد .
پس اگر ذهن ما توانایی نگه داشتن مشکلات را ندارد ، پس بهتر نیست که مشکلات را در ذهنمان نگه نداریم .؟
و یا اینکه از آنها عبور کنیم .
البته منظور نیست که به مسائل و مشکلات فکر نکنیم ، ما
گفتیم باید برای حل آن ها برنامه ریزی کنیم و راه حلی مناسب بیاوریم ، و پس از اینکه جوابی منطقی به مشکلات دادیم از آنها به راحتی عبور خواهیم کرد.
و بعد از عبور و حل مشکلات ، درون ما آرام می شود ، و حالا با یک حال خوب می توانیم از زندگی لذت ببریم .